حسن معدانی

لغت نامه دهخدا

حسن معدانی. [ ح َ س َ ن ِ م ِ ] ( اِخ ) ابن رحال مغربی فقیه مالکی. قاضی مکناسة بود و در آنجا در 1140 هَ. ق. درگذشت. او راست: «الارفاق فی مسائل الاستحقاق » و دو حاشیه که در هدیة العارفین ج 1 ص 298 یاد شده است.

جمله سازی با حسن معدانی

بعد از درگذشت «معدان» که از جانب غزنویان بر ولایت مکران حکومت داشت، پسرانش عیسی و بوالعسکر بر سر جانشینی وی با یکدیگر درافتادند. عیسی بر برادرش پیروز شد ولی وی سر از اطاعت غزنویان پیچید و دولت معدانیان بلوچ را راه اندازی کرد.
بعد از درگذشت «معدان» که از جانب غزنویان بر ولایت مکران حکومت داشت، پسرانش عیسی و بوالعسکر بر سر جانشینی وی با یکدیگر درافتادند. عیسی بر برادرش پیروز شد ولی وی سر از اطاعت غزنویان پیچید و دولت معدانیان بلوچ را راه اندازی کرد.