لغت نامه دهخدا
حجاب داسی. [ ح ِ ب ِ ] ( ترکیب وصفی، اِ مرکب ) نام چند نورد غشائی به شکل داس از جمله: حجاب داسی دماغ صغیر و حجاب داسی دماغ کبیر.
حجاب داسی. [ ح ِ ب ِ ] ( ترکیب وصفی، اِ مرکب ) نام چند نورد غشائی به شکل داس از جمله: حجاب داسی دماغ صغیر و حجاب داسی دماغ کبیر.
نام چند نورد غشائی بشکل داس
💡 در این مواضع نیز ضمن رد تندرویها بر لزوم رعایت حجاب تأکید شد، اما تلاش شد تا رنگ و بوی اجبار از این فرمان برداشته شود.
💡 خواب حیرت را نگردد پرده غفلت حجاب چشم خود آیینه پوشیدن نمی داند که چیست
💡 شیخ گفت حجاب میان بنده و خدای آسمان و زمین نیست و عرش و کرسی نیست پنداشت و منی تو حجابست،از میان برگیر بخدای رسیدی.
💡 آرى، حجاب فقط گناه است، پس هر كه را گناهى نباشد، پرده اى نيست و هر قدر گناه كوچك و سبك باشد، حجاب نازك تر است و نيز پاكى از گناه از مهم ترين شرايط شهود قلبى است، چنان كه از اين آيه بر مى آيد: يا اءيها الذين امنوا ان تتقوا الله يجعل لكم فرقانا.... (459)
💡 حجاب آلود موهومیست مرگ و زندگی بیدل ازین کسوت که دیدی گر برون آیم کفن دارم
💡 جدای از مردم، مقامهای زن نیز دارای مسائلی مشابه بودهاند؛ بیبیسی فارسی در سال ۲۰۱۷ از پروتکل نانوشتهٔ «چادر حجاب اجباری مسئولان» گزارش داده بود.