فرهنگستان زبان و ادب
{dull luster} [زمین شناسی] جلای سطح کانی یا سنگ هنگامی که نور را به جای بازتاباندن بپاشاند
{dull luster} [زمین شناسی] جلای سطح کانی یا سنگ هنگامی که نور را به جای بازتاباندن بپاشاند
جلای سطح کانی یا سنگ هنگامی که نور را به جای بازتاباندن بپاشاند.
💡 شب از جلای وطن دم زند چو نعل سمندش زند به آینهٔ مه صلای کسب جلائی
💡 فِلپس بهدلیل کنشهایش مدتی به زندان افتاد. پس از آزادی، او نخست به فیلادلفیا جلای وطن کرد، ولی سپس تصمیم گرفت به کبک برود.
💡 سواد شعر تو صائب جلای چشم دهد ندیده است چنین سرمه اصفهان در خواب
💡 کدورتهای دوران را جلای زنگ دل میدان که صاف آیینه از خاکستر روشنگران بینی
💡 یکی ست در دل آزادگان صفا و کدورت جلای آینه، همراه گرد می رود اینجا
💡 رنگ بدن این خفاش در سطح پشتی خاکستری تره با جلای قهوهای و در زیر بدن کمی روشن است. طول بدنش در بخش سر و تنه میان ۸۲ تا ۸۷ میلیمتر است و دمش ۴۶ تا ۵۷ میلیمتر. وزن متوسط این پستاندار حدود ۱۵ گرم است.