فرهنگستان زبان و ادب
{functionally continuous algebra} [ریاضی] یک جبر توپولوژیکی که هر همریختی مختلط بر آن پیوسته باشد
{functionally continuous algebra} [ریاضی] یک جبر توپولوژیکی که هر همریختی مختلط بر آن پیوسته باشد
💡 بر لب، خط فستقیش، پیوسته بماند و آن پسته دهان با جگری خسته بماند
💡 بیا چو غیر تو کس نیست تا ترا بیند چراست روی تو پیوسته در نقاب بگو
💡 گفتمش ای دل بیا گفتا نمی بینی خموش در کمان پیوسته تیرِ غمزۀ جادویِ دوست
💡 حجم نسبتاً کم محلول مصرفی در هواکشت پیوسته با حداقل زمانی که ریشهها در معرض قطرات آب اتمیزه شده هستند ارتباط ریشه به ریشه گیاهان و انتقال بیماریزا بین آنها را نیز به حداقل میرساند.
💡 چه ضرورست به شمشیر تغافل کشتن؟ تو که چون ابروی پیوسته کمانی داری
💡 ز حد خویش برون هرکه پای نگذارد کبوتری است که پیوسته در حرم گردد