تباین متفق الموضوع

دانشنامه اسلامی

[ویکی فقه] تباین متفق الموضوع یکی از اصطلاحات به کار رفته در علم منطق بوده و به معنای نسبت میان الفاظ متباین یک موضوعِ دارای اعتبارات مختلف است.
در مواردی که اشیای مختلف، اسامی متعدد دارند اگر معانی آنها نیز مختلف باشد و هر یک معنای خاص خود را داشته باشد به این الفاظ و اسامی، «متباین» و نسبت میان آنها را «تباین» گویند؛ مانند: سنگ و انسان که هم اسامی متعدد و هم معانی متعدد و متفاوت دارند. تباین الفاظ، گاهی در اشیائی است که موضوعات مختلف دارند؛ مانند: سنگ و اسب. این نوع تباین «تباین مختلف الموضوع» نام دارد و گاهی در یک موضوع واحد واقع می شود که اعتبارات مختلف دارد که به آن «تباین متفق الموضوع» گویند.
اقسام تباین متفق الموضوع
تباین متفق الموضوع -که دارای اعتبارات مختلف است- اقسامی دارد: ۱. یکی از دو اسم به اعتبار خود، موضوع و دیگری به اعتبار وصف، موضوع باشد؛ مثل: سیف و صارم که سیف بر خود شمشیر و صارم بر تیزی آن دلالت دارد. ۲. هر یک از دو اسم بر وصف خاص دلالت کند؛ مثل: صارم و مُهَنَّد که صارم بر تیزی شمشیر و مهند (منسوب به هند) بر نسبت آن دلالت دارد. ۳. یکی از آن دو اسم بر وصف موضوع و دیگری بر وصف آن وصف دلالت کند؛ مثل: ناطق و فصیح که ناطق وصف انسان، و فصیح وصف ناطق است.
مستندات مقاله
در تنظیم این مقاله از منابع ذیل استفاده شده است: • ابن سینا، حسین بن عبدالله، الشفا (منطق).

جمله سازی با تباین متفق الموضوع

((و قد تحصلّ من ذلك، اءن الظاهر عدم سقوط وجوب الجهاد فى عصر الغيبة و ثبوته فىكافّة الا عصار لدى توفّر شرائطه، و هو فى زمن الغيبة منوط بتشخيص المسلمين من ذوىالخبرة فى الموضوع: اءن فى الجهاد معهم مصلحة للا سلام على اءساس اءنّ لديهم قوّةكافية من حيث العدد و العُدّة لدحرهم بشكل لا يحتمل عادة اءن يخسروا فى المعركة، فاذاتوفرّت هذه الشرائط عندهم وجب عليهم الجهاد والمقاتلة معهم، و امّا ماورد فى عدّة منالروايات من حرمة الخروج بالسيف على الحكّام و خلفاء الجورقبل قيام قائمنا صلوات اللّه عليه فهو اءجنبى عن مساءلتنا هذه و هى الجهاد مع الكفارراءساً ولا يرتبط بها نهائيا)).
قوله تعالى: و ما كنا معذبين حتى نبعث رسولا (11)... انه لااشكال فى ان المتفاهم العرفى من الاية الشريفة - و لو بمناسبة الحكم و الموضوع - اءنبعث الرسل يكون طريقا الى ايصال التكاليف (الى ) العباد، ان له جهة موضوعية -خصوصا مع انتخاب لفظ الرسول المناسب للرسالة و التبليغ - فلو فرضا انهتعالى - بعث رسولا، لكنه لم يبلغ الاحكام الى العباد فى شطر من الزمان لجهة من الجهاتو مصلحة من المصالح، لايكن اءن يقال: انه - تعالى - يعذبهم لانه بعثالرسول؛ ضرورة ان المتفاهم من الاية اءن البعثلاجل التبلغ و اتمام الحجة يكون غاية لعدم التعذيب، و هذا و اضح .(12)
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال عشق فال عشق فال جذب فال جذب فال کارت فال کارت فال تک نیت فال تک نیت