بیع الحاظر للبادی

دانشنامه اسلامی

[ویکی فقه] بیع الحاظر للبادی بدین معنی است که شخص حاضر یا بومی متاع مذکور را برای غریب بفروشد.
حاضر به معنای حضری یا اهل حضر یا ساکن حاضره می باشد، چنان که بادی به معنای ساکن بادیه است.
و در اینجا غرض از بادی شخص غریبی است که متاعی را به منظور فروش به شهری کشاند خواه بدوی باشد و خواه غیر آن.
منظور از بیع الحاظر للبادی
اصطلاح مزبور بدین معنی است که شخص حاضر یا بومی متاع مذکور را برای غریب بفروشد.
و به عبارت دیگر بومی برای غریب وکیل در بیع و سمسار باشد.
و جمعی از فقهاء از این مضمون به جمله ذیل تعبیر نموده اند: «أن یتوکل حاضر لباد».
← اختلاف فقهاء در مورد این نوع بیع
۱. ↑ مغنی المحتاج، ج۲، ص۳۶.۲. ↑ المغنی (ابن قدامه)، ج۴، ص۱۶۲.۳. ↑ الروضة البهیه، ج۱، ص۲۵۵.۴. ↑ بدایة المجتهد، ج۲، ص۱۶۵.۵. ↑ ریاض المسائل، ج۱، کتاب تجارت.۶. ↑ تبصرۀ المتعلمین، ج۱، ص۲۳۹.۷. ↑ الروضۀ البهیه، ج۱، ص۲۵۵.۸. ↑ ریاض المسائل، ج۱، کتاب تجارت.۹. ↑ مغنی المحتاج، ج۲، ص۳۶.۱۰. ↑ بدایة المجتهد، ج۲، ص۱۶۵.۱۱. ↑ المغنی (ابن قدامه)، ج۴، ص۱۶۲.۱۲. ↑ الکافی، ج۵، ص۱۶۸.
...

جمله سازی با بیع الحاظر للبادی

رضا به بیع نشد ورنه ماه و ماهی را به مهر خود ز سر شوق مشتری می کرد
هر چه بخشی که بگیری دگری آن نه جود است که بیع است و شری
بیع جواهر به سفالی که چه بذل حقایق به خیالی که چه
جان در بهای مهر سگ کوی او بده تا عقل گویدت که زهی بیع بی زبان
بوقت بیع ازین اختران دیناری بهای خاک درت برکشید بمیزان ماه
به آن کثیر عیالان بینوا که مدام خیال بیع مصلی کنند و رهن ردا
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال فنجان فال فنجان فال تاروت فال تاروت فال عشق فال عشق فال ابجد فال ابجد