بستوه اوردن

لغت نامه دهخدا

( بستوه آوردن ) بستوه آوردن. [ ب ِ س ُ ه ْ وَ دَ ] ( مص مرکب ) به تنگ آوردن. و رجوع به ستوه شود.

فرهنگ فارسی

( بستوه آوردن ) به تنگ آمدن ٠

جمله سازی با بستوه اوردن

نماز و نيايش، ارتباط صميمانه اى است ميان انسان و خدا، آفريده و آفريدگار. نماز،تسلابخش و آرامشگر دلهاى مضطرب و خسته و بستوه آمده و مايه صفاى باطن و روشنىروان است. پيمان و انگيزه تحرك و بسيج و آمادگى است، در حالى صميمانه و دور ازرنگ و فريب، براى نفى هر بدى و زشتى است و تدارك هر نيكوئى و زيبائى.
حكام بنى اميه غالبا به دستور خلفا، براى تحصيل پول و تامين مخارج سنگين درباره با مردم ظلم و ستم فراوان مى نمودند و براى جمع آورى پول به هر كارى دست مى زدند. و در اين باره ابتكاراتى نيز به خرج مى دادند چنان كه حجاج بن يوسف ثقفى عامل بنى اميه در عراق، از نو مسلمانان بر خلاف موازين اسلامى به زور جزيه گرفت، و كار را به جايى رسانيد كه روحانيون بصره از رفتار او بستوه آمدند و بر خوارى اسلام گريستند. (124)
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
صعود یعنی چه؟
صعود یعنی چه؟
انس یعنی چه؟
انس یعنی چه؟
فال امروز
فال امروز