برداشت کاوشی
ویکی واژه
جمله سازی با برداشت کاوشی
به دو نیم کردش سنان بلند بزد دست و برداشت پیچان کمند
بسا شبا که تو برداشتی حجاب از رخ شب سیاه بیفکند جامه ای ز حجاب
دوئی برداشتی از ذات مستی بذات اکنون تو مر ذرّات هستی
چون از سخنش امید برداشت بگذشت و ورا به جای بگذاشت
یکی بودی دوئی برداشتی تو کنون اینجا توئی برداشتی تو
همچو دُرّیش از زمین برداشت مرد بوسه بر داد و درو سوراخ کرد