استخوان بری واکششی

فرهنگستان زبان و ادب

{distraction osteotomy} [ارتاپزشکی] بریدن استخوان برای افزایش طول آن به منظور اینکه دو قطعۀ استخوانی تا زمان جوش خوردن از هم جدا نگه داشته شوند

جمله سازی با استخوان بری واکششی

💡 بر من چگونه سایه ی مهر افگند همای کاین استخوان سوخته در خورد زاغ نیست

💡 مرا ز آتش تب مغز استخوان خنک است قبای شعله چو پیراهن کتان خنک است

💡 تا همایم خوانده‌ای در کام دل هر نواله استخوان می‌آیدم

💡 من خود این دم مرده‌ام بیشم نماند پوستی و استخوانی بی‌تو من

💡 دردشمن توتیغ تو زان می نهد زبان کورا همه نواله ازو استخوان رسید

💡 می تپد دل بسکه در هجر گل آن رو مرا مضطرب شد استخوان چون نبض در پهلو مرا