و در جايى فرموده بعد از تعليم فرزندش كيفيّت عرض حاجات خود را به آن جناب كه:(ذكر كن براى او كه پدر تو ذكر كرده براى تو كه وصيّت تو را كرده به آن جناب وگردانده تو را به اذن خداوند جلّ جلاله بنده او و اينكه من تو را معلّق نمودم به آن جناب.
نه دل گذارد و نه دین به مسلم وکافر به رهزنی دهی اذن ار به چشم کافر خویش
و آيات ديگر كه در سوره بقره واقع اند همه بعد از آيه اذن للذينيقاتلون ؛ نازل شده است
این لام زیادت است هم چنان که آنجا گفت: مُصَدِّقاً لِما بَیْنَ یَدَیْهِ و کقوله رَدِفَ لَکُمْ ای ردفکم، و یقول العرب: آمنته و آمنت له، ای صدّقته. و در شواذّ خواندهاند: اذن خیر لکم منوّن مرفوع، معنی آنست که اگر همه گوش است چنان که میگویند، پس شما را به است که آنچه میگویید میشنود و عذر که میگویید راست و ناراست میپذیرد.
(اينك حكم محكم ايشان مشابهت دارد. از سلطان و شاهزادگان و امرا كسى را جرات آن نيستكه بى اذن ايشان اقدام بر تكلم نمايد و يا بى مشورت ايشان اجراى مطلبى بنمايد.امراى عصر ناصرالدين شاه قاجار از وى خائف مى بودند و شاه مذكور مكرر به خانه اشبه جهت ملاقات مى آمد.)(1160)
یکی را چشم بازو اذن خیر است یکی در وصف او محتاج غیر است