ابو قضاعه

لغت نامه دهخدا

ابوقضاعه. [ اَ ق ُ ع َ ] ( ع اِ مرکب ) استر. بَغْل. قاطر.

فرهنگ فارسی

قاطر

جمله سازی با ابو قضاعه

عثمان پس از پيامبر از ابوبكر و عمر خواست تا او را برگردانند، اما آنهاقبول نكردند ولى او خود در زمان خلافتش اينكار را كرد، قبلا گفتيم كه پيامبر اين فرد وفرزندش مروان را لعنت نمود، اما عثمان او را پناه داد و صدقات قضاعه را كه سيصد هزاردرهم بود، در اختيار وى نهاد. (77)
قريش بر مكه مسلط است، سيادت دارد و متولى كعبه است. اين رياست بر عهده (قصىبن كلاب ) جد پنجم (محمد صلى الله عليه و آله ) است. (قصى ) در لغت بهمعناى (دور افتاده ) است و لقب وى مى باشد؛ اسم او (زيد) بود. وجه تسميه قصىآن است كه پس از مرگ پدر، با شوهر مادرش (ربيعه بن حزام ) از قبيله قضاعه، بهشام رفت.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
طی کشیدن یعنی چه؟
طی کشیدن یعنی چه؟
پیشه یعنی چه؟
پیشه یعنی چه؟
فال امروز
فال امروز