جمله سازی با اب کافت شدنی
آمد آهسته شب به بستر من دلبری کافت دل و دین است
ریفت یا کافت به شکستگی خطی بزرگ در پوسته زمین گفته میشود.
از پس هجران فراوان چون ندیدم در رهش آن بتی را کافت آفاق و فتنهٔ برزن است
زان کافت بیدردی، از کوردلی خیزد با چشم و دل بینا، میسوزم و میسازم
خوبرویانند در آنجا بسی کافت دین ودلن از هر کسی
عارف عیسی نفس نام و نشان گم میکند کافت اندر شهرت و در صحبت مردم بود