لغت نامه دهخدا
چراخ. [ چ َ / چ ِ ] ( اِ ) بر وزن و معنی چراغ است. ( برهان ) ( آنندراج ). چراغ. ( ناظم الاطباء ). مبدل چراغ است. ( فرهنگ نظام ).رجوع به چراغ شود.
چراخ. [ چ َ / چ ِ ] ( اِ ) بر وزن و معنی چراغ است. ( برهان ) ( آنندراج ). چراغ. ( ناظم الاطباء ). مبدل چراغ است. ( فرهنگ نظام ).رجوع به چراغ شود.
= چراغ
💡 این روستا به سه ناحیه اصلی تکی، پایین محله (جیر ماله) و بالا محله (جواَر مَاله) تقسیم شدهاست که هر محله شامل مناطق کوچکتر زیادی میشود. شامل:تکی، چراخ ماله، راستِ کوچه، انگرماله، هُشتِ کُلَه، کری سر و ملک او دار، خر تیزان و پشت باغ.
💡 طایفه گورینوای(گرگین آباد): هوز گنجعلی، هوز قرانعلی، هوز ندرویس(سراو)، هوز قهرمان(کال کاو)، هوز چراخ ویس، هوز((چیاچمن-وزم و ایمانی(یک تیره هستند))، هوز((چراخعلی-گوجرعلی و صیه(یک تیره هستند))،