نشبه

لغت نامه دهخدا

( نشبة ) نشبة. [ ن َ ش َ ب َ ] ( ع اِ ) مال اصیل اعم از ناطق یا صامت. ( از منتهی الارب ) ( از المنجد ) ( از اقرب الموارد ). نَشَب. ( المنجد ). || آب و زمین. ( منتهی الارب ). عقار، و گفته اند مال و عقار. ( از اقرب الموارد ). || نَشَب. ( المنجد ).
نشبة. [ ن ُ ب َ ] ( ع اِ ) آویزش. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ). || ( ص ) مردی که به کاری آویزد و رها نشود. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( از اقرب الموارد ). نُشَبَة. ( المنجد ). گویند: کنت نشبة فصرت عقبه؛ ای کنت اذا نشبت و علقت بانسان لقی منّی شراً فقد اعقبت الیوم و رجعت. ( منتهی الارب )؛ بودم من که چون درمی آویختم به کسی از من به وی بدی می رسید و امروز برگشتم از آن. ( از اقرب الموارد ) ( ناظم الاطباء ). || ( اِ ) گرگ. ( آنندراج ) ( منتهی الارب ) ( اقرب الموارد ). اسم است گرگ را. ( از معجم متن اللغة ) ( از المنجد ) ( از اقرب الموارد ). || ( مص ) نشب. ( منتهی الارب ) ( المنجد ) ( اقرب الموارد ). رجوع به نشب شود.
نشبة. [ ن ُ ش َ ب َ ] ( ع ص ) مردی که چون به کاری درآویزد از آن دست نکشد. ( ناظم الاطباء ) ( از المنجد ). نُشبَة. ( المنجد ).

جمله سازی با نشبه

💡 20 - وفد سليم: (قيس بن نشبه سلمى ) كه با كتابهاى آسمانى آشنا بود از سوى(بنى سليم ) نزد رسول خدا صلى الله عليه و آله آمد و گفت: من فرستاده و نمايندهقبيله خويشم و آنان فرمانبردار منند. وى سؤ الاتى پيرامون وحى الهى ازرسول خدا كرد و رسول خدا به تمام آنها پاسخ داد و شرايع اسلام و واجبات و محرماترا براى وى بيان كرد. (قيس ) گفت: جز به نيكى امر نمى كنى، گواهى مى دهم كهتو پيامبر خدايى و رسول خدا او را (حبر بنى سليم ) ناميد. (قيس ) نزد قوم خويشبازگشت و به آنان گفت: درباره محمد، حرف مرا بشنويد و اسلام آوريد.

فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
هیت یعنی چه؟
هیت یعنی چه؟
ضمیمه یعنی چه؟
ضمیمه یعنی چه؟
فال امروز
فال امروز