معتلق

لغت نامه دهخدا

معتلق. [ م ُ ت َ ل ِ ] ( ع ص ) عاشق شونده. ( آنندراج ) ( از منتهی الارب ). عاشق. ( ناظم الاطباء ). و رجوع به اعتلاق شود.

جمله سازی با معتلق

دومینیکا، منافع ابتکار حوزه کارائیب است که بسیاری از کالاهای آمریکایی را با بخشودگی گمرک اعطا می‌کند. دومنیکا معتلق به انجمن عضو کارائیب غالباً انگلیسی زبان و بازار مشترک کاریکوم و سازمان‌های کشور کارائیب شرقی(OECS) است.