قاقزان

لغت نامه دهخدا

قاقزان. [ ق ُ / ق ِ ] ( اِخ ) ثغری ( حدی ) از نواحی قزوین که در آن تندبادهای سخت میوزد. طرماح گوید: یُفِج ﱡالریح فج القاقزان. ( معجم البلدان ج 7 ص 16 ). از بلوکات قزوین که در شمال غربی آن شهر واقعاست. قریه مهم آن قاقزان، مسکن ایل کاکاوند است.

جمله سازی با قاقزان

این دهستان که اکنون با دو دهستان زهرا و رامند بخش زهرا را تشکیل میدهد در جنوب قزوین واقع شده و محدود است از شمال به دهستان اقبال از مشرق به دیه پیر یوسفان از دهستان اقبال و سه قریه از دهستان زهرا و دهستان رامند و از مغرب به جاده قزوین - همدان و دهستان قاقزان.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
آموزگار
آموزگار
اسرار کردن
اسرار کردن
حلما
حلما
کونی
کونی