سود برداشتن

لغت نامه دهخدا

سود برداشتن. [ ب َ ت َ ] ( مص مرکب ) انتفاع. ( المصادر زوزنی ). سود بردن.

جمله سازی با سود برداشتن

وجود آن حضرت براى معاويه و عامل او در مدينه، بسيار گران مى آمد و مانع ترك تازىآنان مى گرديد و دستگاه غاصب خلافت را با مشكلاتى مواجه مى كرد. از جمله اين كهمعاويه تصميم گرفته بود كه فرزند خود يزيد را جانشين خويش ‍ گرداند و در اين راهتلاش زيادى به عمل آورد وليكن در آغاز توفيق چندانى به دست نياورد. چون اين فكرشيطانى مخالف با صلحنامه امام حسن عليه السّلام بود و از سوى ديگر وجود شخصيت امامحسن عليه السّلام مانع تحقق هدفهاى معاويه بود. بدين جهت در صدد از ميان برداشتن ايناسوه بزرگ عالم اسلام برآمد و در اين راه از منافقان و كسانى كه به خاطر وابستگىفاميلى با آن حضرت رابطه داشتند، سود جست.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
طی کشیدن
طی کشیدن
شکوه
شکوه
حسبی الله و نعم الوکیل
حسبی الله و نعم الوکیل
فال امروز
فال امروز