جان مزید

لغت نامه دهخدا

جان مزید. [ م َ ] ( اِخ ) مؤلف حبیب السیر در عبارت زیر این کلمه را بدین طریق بکار برده است: از جمله آنکه در مبادی احوال که مولانا عبدالرحیم از پشت دروازه خوش پایان آمده در منازل جان مزید، میرآخور که نزدیک بدروازه مذکور است منزل گزید. ( حبیب السیر چ خیام ج 4 ص 382 ). احتمال است اسم جایی بوده که ملک میرآخور باشد و نیز احتمال دارد اسم شخصی باشد.

جمله سازی با جان مزید

چون میسر شود فدا کن جان که نباشد مزید هیچ بر آن
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
اندک
اندک
سایکو
سایکو
علت
علت
جستجو
جستجو