بلا موجب
فرهنگ فارسی
بدون موجب. بدون جهت. بی سبب. بدون علت.
جمله سازی با بلا موجب
اينان قومى بودند وارث نعمت ها چون شكرگزار نبودند، نعمت به نقمتتبديل شد، و مواهب دنيا به سبب معصيت از آنان سلب شد، بدانيد كه شكر مزيد نعمت است وكفران و عصيان موجب نقصان نعمت، از كفران نعمت بپرهيزيد، تا در ورطه بلا و عقوبت وهلاكت گرفتار نشويد.