از آن پس چنان بد که افراسیاب همی بود هر جای بیخورد و خواب
کنون چوقانع گشتی کزین جهان فراخ بصدبلاچوخران جای خواب وخوریابی
شب فراق در آن آستان دو چشم مرا چه جای خواب اگر نیز جای خواب دهی
دهر صحرایی است پرآشوب جای خواب نیست تا نگه داری ز رهزن خویش را بیدار باش
و راه خداوندی از بغداد و طوس و هر جای دیگر یکی است و هیچ یکشان نزدیک تر از دیگری نیست. از خداوند متعال همی خواهم که وی را از خواب غفلت برانگیزد تا پیش از آن که کار از دست بشود، امروز و فردای خویش را نیک نظر کند. والسلام.