جبهه سا

لغت نامه دهخدا

جبهه سا. [ ج َ هََ / هَِ ] ( نف مرکب ) آنکه پیشانی را بزمین میمالد. || درخواست کننده از روی عجز و نیاز. ( ناظم الاطباء ). جبهه سای. رجوع به جبهه سای شود.

فرهنگ فارسی

آنکه پیشانی بزمین میمالد

جمله سازی با جبهه سا

تا تواند جبهه سای درگه قدرش بود مهر انور گشته پیشانی ازان سر تابپا
براین درگاه، از اخلاص هرکس جبهه سا گردد عجب دارم ز غم در حشرش افتد چین به پیشانی
به که زین پس جبهه سای آستان او شوم خواهم از خاک در شاه ولایت فتح باب
زین پیش اگر چه از مدد طالع بلند بودم بر آستانه ات از صدق جبهه سا
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال امروز فال امروز فال فرشتگان فال فرشتگان فال لنورماند فال لنورماند فال شمع فال شمع