این سبق پیشه کن چه روز و چه شب بی فغان زبان و جنبش لب
چند کنم بی زبان چند زنم بی فغان ناله ی آهن گداز نعره ی گردون شکاف
تا ز آزادی کشیدم دست از کار جهان خاتم جم بی فغان چون حلقه ی زنجیر نیست
گر من زعشق روی تو افغان کنم رواست گل بی فغان و مشغله عندلیب نیست
زین جانگداز قصه که از سوزناکی اش برخاست دود، سطر و ورق بی فغان نماند
این سبق پیشه کن چه روز و چه شب بی فغان زبان و جنبش لب