واژهی تبن در متون کهن زبان فارسی بهکار رفته و ریشه در زبانهای زند و پازند دارد. این واژه بهصورت هزوارش، نگارشی که تلفظ آن با صورت نوشتاری متفاوت است و با تلفظ «تَبَن» بهکار میرفته است. در فرهنگهای معتبری مانند برهان، انجمن آرا، آنندراج و ناظمالاطباء، «تَبْن» بهمعنی کاهِ گندم و جو یا دیگر غلات تعریف شده است. بهعبارتی، به پوشال و ساقههای خشک شدهی این گیاهان که پس از کوبیدن و جدا شدن دانه بهجا میماند، تبن گفته میشود. در زبان عربی نیز واژهی مشابه و هممعنی تبن وجود دارد و فرهنگنویسان فارسی برای بیان معنای این کلمه، به معادل عربی آن نیز اشاره کردهاند. بنابراین، این واژه نمونهای از پیوند فرهنگی و زبانی بین دو زبان فارسی و عربی در طول تاریخ محسوب میشود.