برهان امکان و وجوب که گاهی به اختصار از آن به برهان امکان تعبیر میشود، یکی از استوارترین و متقنترین براهین عقلی در حوزه خداشناسی فلسفی به شمار میرود. هسته مرکزی این استدلال، تقسیم موجودات به واجبالوجود و ممکنالوجود است. موجود ممکنالوجود، موجودی است که وجودش ذاتی او نیست و برای تحققش نیاز به علتی خارجی دارد. از آنجا که جهان پیرامون ما مشتمل بر موجودات ممکنالوجود است، زنجیرهای از علل پدید میآید که طبق قاعده علیت، برای جلوگیری از تسلسل نامعقول، باید به موجودی ختم شود که وجودش واجب و ضروری است؛ یعنی وجود، عین ذات اوست و هستیاش را از دیگری نگرفته است. این موجود واجبالوجود، همان خدای یکتا است.
این برهان در میان فلاسفه اسلامی از جایگاهی رفیع و اعتباری بیبدیل برخوردار است و بهعنوان شیوهای که خاص حکمای اسلامی است، در مقابل برخی براهین دیگر مانند برهان نظم که بیشتر مورد توجه متکلمان بوده، قرار میگیرد. از این رو، از دیرباز تاکنون، طریقۀ فلاسفه در اثبات صانع نامیده شده است. بزرگان فلسفه اسلامی، از جمله ابنسینا، ملاصدرای شیرینی و علامه طباطبایی، با اتکا به این برهان، استدلالی ژرف و خدشهناپذیر بر اثبات وجود باری تعالی اقامه کردهاند که هم از حیث منطقی قوام دارد و هم از جهت مابعدالطبیعی عمیق است.
در طول تاریخ فلسفه، از این برهان کلیدی، تقریرها و بیانهای متفاوتی ارائه شده است که اگرچه در ساختار و نحوه بیان با یکدیگر اختلافهایی دارند، اما همگی در غایت و نتیجه نهایی مشترکاند و به اثبات وجود واجبالوجود منتهی میشوند. این تقریرهای گوناگون، هر یک زوایای مختلفی از استدلال را روشن ساخته و غنای آن را افزودهاند. بررسی و مقایسه این تقریرها خود زمینهای گسترده برای پژوهشهای فلسفی فراهم کرده و نشان از پویایی و استحکام این برهان بزرگ دارد.