بخلاف که در صورت نوشتاری «ب ِ خ ِ / خ َ» تلفظ میشود، یک قید مرکب فارسی است که به معنای برعکس یا برضد به کار میرود. این ترکیب از دو جزء «بـ» (حرف اضافه) و خلاف تشکیل شده است که در بافتار زبان فارسی، بهویژه در متون کلاسیک و منابع لغوی قدیمیتر نظیر آنندراج، به عنوان مترادف مستقیم برعکس ثبت گردیده است. این واژه بیانگر نقیض، تضاد، یا وارونگی در جهت، اندیشه، یا وضعیت مورد نظر است.
از منظر معنایی، بخلاف دامنهای وسیع از مفاهیم را در بر میگیرد؛ از جمله بعکس، واژگونه و برضد. این اصطلاح در ادبیات فارسی برای تأکید بر عدم تطابق یا مخالفت صریح با یک وضعیت موجود یا یک حکم پیشین استفاده میشود. به طور کلی، هرگاه قصد بر آن باشد که نشان داده شود امری خلاف مسیر مورد انتظار، انتظار عرف، یا حقیقت پذیرفتهشدهای در جریان است، این قید به کار میرود تا این تضاد را به شکلی بلیغ و رسمی منتقل نماید.