جان ملکم
جمله سازی با جان ملکم
نام افغانستان به عنوان نام یک کشور اولینبار در قراردادی میان انگلیس و ایران در سال ۱۸۰۱ میلادی به کار گرفته شد. سر جان ملکم سفیر انگلیس در تهران، دولت قاجار را متقاعد کرد تا در همه قراردادها و نامههای رسمی از نام «افغانستان» به جای نام «خراسان» استفاده کنند و دیگر این کشور را خراسان خطاب نکنند.
دائرةالمعارف شرح حال رجال ایران که به تاریخ زندگی رجال ایران در قرنهای ۱۲، ۱۳ و ۱۴ هجری میپردازد، زندیه را شعبه ای از طایفهٔ لک میداند و به نقل از سر جان ملکم راجع به وجه تسمیه زند چنین میآورد: «برخی بر آنند که این طایفه را زند به جهت آن خواندند که زرتشت محافظت از کتاب زند اوستا را به ایشان محول کرده بود.»
وی در ۲۷ ژوئن ۱۸۲۷ با یک کشتی به نام نپتون به سمت بمبئی حرکت کرد. یکی از افراد مشهوری که در این کشتی حاضر بود، سر جان ملکم بود که برای تحویل گرفتن حکومت بمبئی به این شهر میرفت. ملکم در این سفر به نبوغ هِنری جوان پی برد. وی راولینسون را به یادگیری فرهنگ و زبان ایران تشویق کرد.
لرد مینتو فرمانفرمای بعدی هندوستان در اوایل سال ۱۸۰۸ جان ملکم را برای بار دوم به دربار ایران فرستاد. این بار نفوذ فرانسویها به حدی رسیده بود که دربار استقبال چندانی از وی نکرد. سال بعد هیئت دیگری از سوی دربار لندن به زعامت سر هارفورد جونس به ایران آمد و در مأموریت خود موفق شد. او توانست با پیمانی که با ایران بست، فرانسویها را از این کشور بیرون کند.
فرمانفرمای هندوستان سه دستورکار برای جان ملکم در نظر گرفته بود: نخست اینکه ایرانیها را همراه خویش کند تا خیال کمپانی را دربارهٔ خطر زمانشاه درانی که در بخش هایی از افغانستان کنونی پادشاهی میکرد و تهدیدی برای هندوستان بود آسوده نمایند؛ دوم، شر فرانسویهایی که در تلاش برای نفوذ به هند از راه ایران بودند را کم کند؛ و سوم اینکه زمینه گسترش بازرگانی با ایران را فراهم نماید.
مکدونالد با آملیا هرییت، سومین دختر همسرِ نخست سِر الکساندر کمپبل ازدواج کرد. خواهر کوچک او نیز با سر جان ملکم ازدواج کرد. آملیا سالها پس از مرگ شوهرش زنده ماند و در نهایت در شهر بولون-سور-مر در سال ۱۸۶۰ درگذشت.