ناخن به جگر شک

لغت نامه دهخدا

ناخن به جگر شکستن. [ خ ُ ب ِ ج ِ گ َ ش ِ ک َ ت َ] ( مص مرکب ) تصرف کردن در مزاج. ( بهار عجم ) ( آنندراج ). اثر کردن. اثر گذاشتن. تأثیر کردن:
مگر ز سنگ بود پرده های گوش کسی
که ناخنش بجگرنشکند ترانه عشق.صائب ( از آنندراج، بهار عجم ).

جمله سازی با ناخن به جگر شک

💡 «همین که دوتا ناخن به آن زدم، اشک از چشمانم سرازیر شد. دیدم که موسیقیِ غرب چنین حالتی را هیچ وقت به من نمی‌دهد.»

💡 25؛ هنگام ناراحتى و فكر كردن، دست به زير چانه زدن، و ناخن به دندان گزيدن، وريش را با دندان گرفتن و كندن از خوى شيطان مى باشد.(366)

💡 می‌زند ناخن به دل هر‌چند هر سازی که هست دستِ دیگر در خراشِ دل بود آواز را

💡 ظلم است تیغ بر سپر افکندگان زدن ناخن به داغ لاله رساندن کمال نیست

💡 بپیرای از طمع ناخن به خرسندی که از دستت چو این ناخن بپیرائی همه کارت بپیراید

💡 زخمه زد مطرب از ناخن به جان نالید چنگ چون ننالد دل که بر وی زخم بسیار آمده است

پهن یعنی چه؟
پهن یعنی چه؟
علت یعنی چه؟
علت یعنی چه؟
فال امروز
فال امروز