بت فریب

لغت نامه دهخدا

بت فریب. [ ب ُ ف ِ / ف َ ] ( نف مرکب ) که بت را بفریبد. که بت را از راه ببرد:
به دلدار گفت ای بت بت فریب.؟|| کنایه از معشوق صاحب جمال. ( انجمن آرای ناصری ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ). || ( اِ ) نام روز بیست وچهارم است از ماههای فلکی. ( آنندراج ) ( برهان قاطع ) ( هفت قلزم ) ( ناظم الاطباء ).

فرهنگ فارسی

( اسم ) ۱ - فریب دهند. بت ۲ - معشوق صاحب جمال. ۳ - روز بیست و چهارم است از ماههای ملکی.

جمله سازی با بت فریب

گفتی که: اوحدی به فریبی چرا بماند؟ پیش تو آمد او، که بجای دگر نرفت
این ویژگی به نام ناتانیل پالمر، یک دریادار آمریکایی که در نوامبر ۱۸۲۰ در منطقه شبه جزیره قطب جنوب در جنوب جزیره فریب در هیروی شیبدار کاوش کرد، نامگذاری شده‌است.
از فریب دانه خال سیاهش کن حذر مرغ دل را دام زلفش بی‌تحمل می‌کشد
وی در کارگردان فیلم‌هایی همچون فریب و تبعید بوده‌است. میشو همچنین برندهٔ جوایزی همچون جایزه انجمن کارگردانان آمریکا شده‌است.
از فریب ریزه ی خورشید تاب مرغ نادان سنگ را پنداشت آب
اینوایتیشن: باز گذاشتن یک محور (لاین) برای تشویق و فریب حریف برای حمله (اتک).
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
چیره یعنی چه؟
چیره یعنی چه؟
رویش یعنی چه؟
رویش یعنی چه؟
فال امروز
فال امروز