لغت نامه دهخدا
شمائل. [ ش َ ءِ ] ( ع اِ ) ج ِ شَمال ( علی غیر قیاس ). ( منتهی الارب ). || ج ِ شمال. ( منتهی الارب ) ( اقرب الموارد ). || شمایل. شکل. وضع:
هرنکته ای که گفتم در وصف آن شمائل
هر کس شنید گفتا لله در قائل.حافظ.رجوع به شمایل شود.
|| ( اصطلاح تصوف ) امتزاج جمالیات و جلالیات است. ( از کشاف اصطلاحات الفنون ).