شاخ ور

لغت نامه دهخدا

شاخ ور. [ وَ ] ( ص مرکب ) باسرو. شاخدار. || پرشاخه.، شاخور. ( اِ ) شاخوره. تنور و کوره. ( ناظم الاطباء ). توشترخشت. ج، شواخیر. ( مهذب الاسماء ). داش خشت. رجوع به شاخوره شود.
شاخور. ( اِخ ) دیهی از دیه های جزیره بحرین واقع در دوفرسخی میانه جنوب و مغرب منامه. ( فارس نامه ناصری، ذیل بحرین ).

فرهنگ عمید

۱. شاخ دار، دارای شاخ.
۲. پرشاخه.
۱. شاه کوره، کورۀ بزرگ.
۲. کورۀ آجرپزی.

فرهنگ فارسی

با سر و شاخدار

جمله سازی با شاخ ور

💡 تازه بیمش اشگه شاخ ور میسه

💡 تازه بیمش اشگه شاخ ور میسه

فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
گرایش یعنی چه؟
گرایش یعنی چه؟
هیت یعنی چه؟
هیت یعنی چه؟
فال امروز
فال امروز