یخ پوشی

فرهنگستان زبان و ادب

{freeze-up} [علوم جَوّ] تشکیل فصلی پوشش یخ پیوسته بر روی منابع آبی کرۀ زمین

جمله سازی با یخ پوشی

💡 پرده پوشی چو خموشی نبود نادان را کز نظرها کجی تیر نهان در کیش است

💡 مگر چشم از غرص پوشی بگوش این نکته بنیوشی پی فهم سخن کوشی نه در بیهوده گفتنها

💡 گر برفروزی روی خود ور بر فشانی موی خود هم مشک پاشی بر هوا هم لاله پوشی بر سمن

💡 من شعله ام، نهان نتوان داشت شعله را ایام بی سبب پی خس پوشی من است

💡 جاهلان را پرده پوشی نیست بهتر از سکوت پای خواب آلود بیدارست تا در دامن است