یخ نشان

فرهنگستان زبان و ادب

{frost mark} [باستان شناسی] تنوع در میزان یخ زدگی خاک که نشان دهندۀ وجود پدیدارهای مدفون باستان شناختی است و غالباً با عکس برداری هوایی تشخیص داده می شود

جمله سازی با یخ نشان

گهی سوزد دلت بهر فغانی نشان آه آتشناکم اینست
بی‌یار جای یار نشان قیامت است با باغ در خزان نفتد کار عندلیب
به چشم خود از گریه نزدیک شد که نگذارد از روشنائی نشان
بگفتم: نشان اندر این کار چیست؟ که دام مر این خواب از اعلام نیست
من آن روز بودم که اسما نبود نشان ازوجود مسما نبود
کتاب ایوب به آن شکل دربارهٔ مسئلهٔ شر بحث نمی‌کند که آگوستین، لایبنیتس و هیوم درباره‌اش بحث می‌کنند. کتاب ایوب در سطح عمل به مسئلهٔ شر می‌پردازد: مرد بی‌گناهی را بلایا فراگرفته و او به انحای مختلف به آن واکنش نشان می‌دهد.