لغت نامه دهخدا
گوشه و کنار. [ ش َ /ش ِ وُ ک ِ ] ( ترکیب عطفی، اِ مرکب ) گوشه کنار. این طرف و آن طرف. اکناف. اطراف. رجوع به گوشه کنار شود.
گوشه و کنار. [ ش َ /ش ِ وُ ک ِ ] ( ترکیب عطفی، اِ مرکب ) گوشه کنار. این طرف و آن طرف. اکناف. اطراف. رجوع به گوشه کنار شود.
گوشه کنار: اخبار از گوشه و کنار دنیا.
💡 با این وجود تا آغاز دهه ۲۰۰۰، موسیقی هیپ هاپ در صدر فهرست موسیقیهای محبوب قرار گرفت و به سبکهای مختلف در گوشه و کنار جهان نواخته میشد.
💡 خوش است گوشه و یا گوشه گشتهای چون من به هر چه باشد از این دو چو شهد و چون شیرم
💡 در گوشه و کنار بازار رشت میتوان جلوههای گوناگونی از زیباییهای فرهنگ فولکلور این استان را یافت که به نوبه خود بسیار زیبا و جذاب است. این بازار از بخشهای گوناگونی شامل کاروانسراها و طاقیها و... تشکیل شدهاست.
💡 2- يا مى يابم فرمانبرى را براى صاحب حق و دانش كه او را در گوشه و كنار خود،بينايى و آگاهى نيست؛ با اوّلين شبهه اى كه آيد، شك و گمان خلاف دردل او زبانه مى كشد. بدان نه اين گروه و نه گروهاوّل، اهل علم حقيقى نمى باشند.
💡 غمزه توست که خونی است در این گوشه و بس نرگس توست که ساقی است دهد رطل گران
💡 و من امروز از همه علایق منقطع شده ام و از همه خلایق مفرد گشته، و از خدمت تو چندان توشه غم برداشته ام که راحله من بدان گران بار شده است، و کدام جانور طاقت تحمل آن دارد؟ در جمله، جگر گوشه و میوه دل و روشنایی دیده و راحت جان در صحبت تو بباختم.