گند سگ

لغت نامه دهخدا

گند سگ. [ گ ُ دِ س َ ] ( ترکیب اضافی، اِ مرکب ) تفسیر خصی الکلب است و آن بیخی باشد، مانند خصیةالکلب و هر زوجی بر هم چسبیده یکی بزرگ و دیگری کوچک، اگر مرد بزرگ آنرا بخورد و با زن جماع کند فرزندنرینه آرد و اگر زن کوچک آنرا خورد مادینه. خشک آن قطع شهوت کند و تر آن مقوی باه باشد و عربان آنرا قاتل اخیه گویند بواسطه آنکه آنها دو بیخ اند مانند دوزیتون بر هم چسبیده که یک سال یکی فربه و دیگری لاغرمیشود و سال دیگر آنکه فربه بود لاغر و آنکه لاغر بودفربه میگردد. ( برهان ) ( آنندراج ). دارویی شبیه به گند روباه که اکنون به سعلب معروف است و به تازی خصیةالثعلب نامند. ( ناظم الاطباء ). خصی الذئب. ثعلب. خصیةالثعلب. سحلب. بوزیدان. مستعجله. عروق بیض. شاطریون.

جمله سازی با گند سگ

💡 جُعَل از گلستان ندارد نصیب ز کنّاس گند و ز عطار طیب

💡 ز گند دهانش نفس در گریز ز نور نظر، دیده‌اش پاک‌بیز

💡 گند مخفی کان به دلها می‌رسید گشت اندر حشر محسوس و پدید

💡 دو بر گند بر یک شجر لیکن آن را جز از فیض قدسی نمائی نیابی

💡 تیزی که خاص از جهت مغز احمقان از گند و گوه لخلخه رایگان کند

💡 گند چنان خر بجای گند دماغش دارد بوی عبیر و عنبر اشهب

مدیون یعنی چه؟
مدیون یعنی چه؟
کس شعر یعنی چه؟
کس شعر یعنی چه؟
فال امروز
فال امروز