گنبد پیروزه پیکر

لغت نامه دهخدا

گنبد پیروزه پیکر. [ گُم ْ ب َ دِ زَ / زِ پ َ / پ ِ ک َ ] ( ترکیب وصفی، اِ مرکب ) کنایه از آسمان است:
که کرد این گنبد پیروزه پیکر
چنین بی روزن و بی بام و بی در.ناصرخسرو.

فرهنگ فارسی

کنایه از آسمان است

جمله سازی با گنبد پیروزه پیکر

تا به تو طغرا‌ی جهان تازه گشت گنبد پیروزه پر آوازه گشت
گر به شکل گوژ خواهد به سطح کاخ تو گنبد پیروزه‌گون اظهار پیروزی کند
شهسوار گنبد پیروزه یعنی آفتاب بارها افتاده در پای سگان کوی تست
خرد و جان سخن گوی که از طاعت و علم پریانند بر این گنبد پیروزه پرند
تا برزند ز گنبد پیروزه آفتاب تا بشکفد به نوبت نوروز یاسمن
معدن نور بر این گنبد پیروزه است که چو باغی است پر از لاله و پر سوسن
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال عشق فال عشق فال راز فال راز فال سنجش فال سنجش فال ماهجونگ فال ماهجونگ