گل گنده

لغت نامه دهخدا

گل گنده. [ گ ُ گ َ دَ / دِ] ( اِ مرکب ) نوعی از کما باشد و آن بغایت گنده و بدبو میشود. و زنان به جهت فربهی حلوا کنند و خورند. ( برهان ) ( آنندراج ). کلیکان و کما. ( جهانگیری ). الفاظ الادویه این لغت را اشتباهاً گل گنبده ضبط کرده است.

فرهنگ فارسی

نوعی از کما باشد و آن بغایت گنده و بد بو می شود.

جمله سازی با گل گنده

💡 حضرت صادق عليه السلام فرمود كه موى سر را از بيخ بگير تا چرك نگيرد وجانوران در آن جا نكنند و گردنت گنده شود و ديده ات جلا يابد و بدنت راحت يابد.

💡 طلاق پاک ده آن گنده پیر رعنا را ز پیش آن که کشد مر ترا به حسرت و درد

💡 خون ایشان همچو مغز گنده گشت اندر عروق مغز ایشان همچو خون تیره گشت اندر عظام

💡 زین گوشمال حادثه، گشتند گنده تر مانند فضله ای که فتد بر وی آفتاب

💡 چون ز سینه آب دانش جوش کرد نه شود گنده نه دیرینه نه زرد

فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
نجورسن یعنی چه؟
نجورسن یعنی چه؟
کون کردن یعنی چه؟
کون کردن یعنی چه؟
فال امروز
فال امروز