گردن از مو باریکتر داشتن. [ گ َ دَ اَ ت َ ت َ ] ( مص مرکب ) کنایه از عذر و کراهت نداشتن در قبول آنچه گویند. مطیع بودن. منقاد بودن: در طینت ملایم من نیست سرکشی باریکتر ز موی میان است گردنم.صائب ( از آنندراج ).
جمله سازی با گردن از مو باری
چون غنچه هر که ننشست در خار تا به گردن از می نشد چو مینا سرشار تا به گردن
راغب گفته كلمه (صعر) به معناى كج بودن گردن، و كلمه (تصعير) به معناىگرداندن گردن از نظرها از روى تكبر است، همچنان كه خداى تعالى فرمود: (و لاتصعر خدك للناس )، و نيز گفته: كلمه (مرح ) به معناى شدت خوشحالى، وزياده روى در آن است.
ایکه تیغ دال قدت گردن از قاف افکند گرز را سهم تونون از دامن کاف افکند
درد گردن ممکن است از هر یک از ساختارهای گردن از جمله، عروقی، عصبی، راه هوایی، گوارشی و عضلانی/اسکلتی ناشی شده یا از سایر نواحی بدن ارجاع داده شود.
ماهیچه درازِ گردن از ریشه زواید عرضی مهرههای گردنی شروع میشود و به مهرههای اول سینه میچسبد. خاستگاه این عضله، سطح قدامی مهرههای C3-T3 میباشد و به قوس قدامی مهره اطلس (C1) میچسبد.
کنم چو فاخته در گردن از سپاس تو طوق از آنکه هست درین گردن آفرین تو دین