لغت نامه دهخدا
کینه سگال. [ ن َ / ن ِ س ِ ] ( نف مرکب ) کینه جو. بداندیش. آنکه در اندیشه کینه توزی و انتقامجویی باشد:
می زدند آن دو شیر کینه سگال
بر زمین چون دو اژدها دنبال.نظامی.
کینه سگال. [ ن َ / ن ِ س ِ ] ( نف مرکب ) کینه جو. بداندیش. آنکه در اندیشه کینه توزی و انتقامجویی باشد:
می زدند آن دو شیر کینه سگال
بر زمین چون دو اژدها دنبال.نظامی.
کینه جو ٠ بد اندیش ٠ آنکه در اندیش. کینه توزی و انتقامجوی باشد ٠
💡 میزدند آن دو شیر کینه سگال بر زمین چون دو اژدها دنبال