قرینهٔ صارفه، در نظام دانش بلاغت و علوم ادبی، یک اصطلاح محوری است که به نشانهها و قراینی اشاره دارد که در ساختار کلام حضور یافته و وظیفهٔ انحراف ذهن مخاطب را از معنای حقیقی و رایج یک واژه به سوی مفهوم مجازی یا ثانوی آن بر عهده دارند. هنگامی که نویسنده یا گویندهای قصد دارد واژهای را در معنایی غیر از آنچه برای آن وضع شده است به کار بَرَد (استعمال مجازی)، ضرورت مییابد که این کاربرد با علامتی همراه باشد تا از وقوع خطا در درک و تفسیر معنایی جلوگیری کند. در واقع، این قرینه حکم راهنمایی را دارد که مرز میان حقیقت و مجاز را برای شنونده مشخص میسازد و به او اعلام میکند که کلام در بستر اصلی خود نیست.
علت نامگذاری این نشانه به صارفه (بازدارنده یا منصرفکننده) دقیقاً به کارکرد اصلی آن بازمیگردد؛ بدین معنا که وجود آن، لفظ را از دلالت مستقیم بر معنی حقیقی بازمیدارد و آن را بهطور قاطع به جانب مفهوم مجازی منصرف میگرداند. این قرینه میتواند به شکلهای گوناگونی چون قرینهٔ لفظی (واژهای آشکار در متن) یا قرینهٔ حالیه (فهمیده شده از بستر و سیاق سخن) ظاهر شود، اما حضورش برای تصحیح کاربرد مجازی امری حتمی است. بلاغتدانان معتقدند که بدون این عامل هدایتگر، تأویل معنای مجازی دشوار و اغلب غیرقابلپذیرش خواهد بود، زیرا اصل در فهم کلام بر پایهٔ حقیقت و معنای اولیهٔ واژگان است.
اهمیت قرینهٔ صارفه در تعیین مرزهای دلالت و اطمینان از صحت تأویل متجلی میشود. اگر در جملهای، قرینهٔ صارفهای برای انصراف لفظ از معنی حقیقی وجود نداشته باشد، بنای فهم بر آن گذاشته میشود که گوینده یا نویسنده، واژه را در معنای اصلی و وضعی آن اراده کرده است؛ چراکه معنای حقیقی بر معنای مجازی اولویت دارد. از این رو، پژوهش در باب قرینهٔ صارفه و تمییز آن از سایر قرائن بخش مهمی از مباحث مفصل در کتب مرجع علم معانی و بیان، نظیر المطوّل و مآخذ ادبی متأخر همچون هنجار گفتار تقوی، را به خود اختصاص داده است.