کین گر

لغت نامه دهخدا

کین گر. [ گ َ ] ( ص مرکب ) کینه و عداوت تیز و افزون. ( آنندراج ). انتقام کشنده. منتقم. ( فرهنگ فارسی معین ).

فرهنگ فارسی

انتقام کشنده منتقم.

جمله سازی با کین گر

روز و شب اختیار مهر کنند سال و مه آرزوی کین نکنند
نگه کرد فرهنگ ز افراز کوه بدید آنکه آمد به کین آن گروه
به کین سیاوش بریدم سرش برافروختم آتش از کشورش
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
پایان یعنی چه؟
پایان یعنی چه؟
ضیق وقت یعنی چه؟
ضیق وقت یعنی چه؟
فال امروز
فال امروز