کهنه کردن

لغت نامه دهخدا

کهنه کردن. [ک ُ ن َ / ن ِ ک َ دَ ] ( مص مرکب ) ارثاث. تعتیق. اِخلاق.اِبلاء. ( از یادداشت به خط مرحوم دهخدا ). فرسوده ساختن: انتضاء؛ کهنه کردن جامه. ( تاج المصادر بیهقی ).

فرهنگ فارسی

ارثاث. تعتیق. اخلاق. ابلائ. فرسوده ساختن.

جمله سازی با کهنه کردن

💡 یک قاتل کهنه‌کار، دختری مجروح را در کنار دریاچه نزدیک خانه اش می‌یابد. او میان کمک کردن یا رها کردن این دختر همان حالت مردد است.

💡 در این بازی فرد تلاش در هدایت کردن چرخ یا لاستیک کهنه (دوچرخه، ماشین) می‌کند به صورتیکه با تکه‌چوب یا دست،چرخ را به حرکت در می‌آورد و باید تلاش کند تا چرخ مداوم در حرکت باشد و بر روی زمین نیفتد

💡 در این بازی فرد تلاش در هدایت کردن چرخ یا لاستیک کهنه (دوچرخه، ماشین) می‌کند به صورتیکه با تکه‌چوب یا دست،چرخ را به حرکت در می‌آورد و باید تلاش کند تا چرخ مداوم در حرکت باشد و بر روی زمین نیفتد

💡 در دائرةالمعارف اسلامیه که توحدی نیز به آن استناد کرده‌است گفته شد که شهر قوچان در زمان امیر تیمور و ایلها و کوچها به وجود آمد و با درست کردن شهر، کردها را در آنجا اسکان دادند و شهر کهنه درست شد. رشید الدین تلفظ این شهر را به مغولها نسبت می‌دهد و می‌گوید لغت قوچان مغولی است.

💡 تظاهرات در نهایت موفقیت‌های قابل توجهی از جمله برکناری مقامات و وزرا و منجمله اعضای خانواده راجاپاکسا و نزدیکان آن را که مسئول بحران اقتصادی تلقی می‌شدند برکنار کرد و به انتصاب کارشناسان واجد شرایط‌تر و مقامات کهنه‌کار از جمله ایجاد گروه مشورتی در این زمینه و تعامل چندجانبه و پایدار کردن بدهی‌ها دست پیدا کرد.

فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
انسجام یعنی چه؟
انسجام یعنی چه؟
کس شعر یعنی چه؟
کس شعر یعنی چه؟
فال امروز
فال امروز