پیش آن لب زار می میرم، زهی حسرت! که من تشنه لب جان بر کنار آب حیران می دهم
در لهجه محلی قدیم این منطقه به کنار بر و به آب وات می گفتند که تلفظ صحیح آن بَرِ وات به معنای کنار آب است.
یکی از یاران هرثمه او را نجات داد و امین نیز با شنا، خود را به کنار آب رساند.
سهل باشد گر کنار ما گرفت از گریه آب بر کنار آب چون گل گر توان بنشاندنش
علمدار سپاه و ساقی بزم وفا عباس کنار آب، لب تشنه دو دست از تن جدا دارد