کت و کلفت
فرهنگ معین
فرهنگ فارسی
ویکی واژه
درشت و محکم.
جمله سازی با کت و کلفت
سن لوران در سال ۱۹۶۲ میلادی، سالن طراحی لباس خود را با نام خانه ایو سن لوران افتتاح کرد و در مدت زمان کوتاهی به یکی از تأثیرگذارترین طراحان مد پاریس تبدیل شد. او پوشیدن شلوار را توسط زنان، (در طرحهای شهری و محلی) باب نمود و با تغییر قواره و ترکیب جامههای مخصوص مردان و تبدیل آن به جامههای زنانه، استاندارد جدیدی برای دنیای طراحی لباس خلق کرد. طراحی کت و شلوارهای رسمی نظیر اسموکینگ (تاکسیدوی زنانه) برای بانوان، از جمله ابتکارات و نوآوریهای او بود. سن لوران همچنین در سال ۱۹۷۷ عطر محبوب اوپیوم را به بازار ارائه داد.
اجرای انواع موسیقی آذربایجانی از قبیل مقامات و آواز، ترانهها، ریتمها و رقصهای مردم از ویژگیهای عروسی مردم روستاست. پوشاک غالب مردان روستا ماند مردم شهر، کت و شلوار است. تعدادی از مردان کلاه خاصی که از پشم یا نخ بافته میشود بر سر میگذارند. اما لباس غالب زنان روستا برخلاف مردان کاملاً محلی است.
نورمن ویزدوم در ناحیهٔ ماریلبون لندن به دنیا آمد. او فعالیت در سینما را از سال ۱۹۴۸ آغاز کرد. او با کلاه پارچهای و کت و شلوار گشاد معروفاش در بیش از ۳۰ فیلم به بازی پرداخت. او در سال ۲۰۰۰ برای فعالیتش در زمینه هنر و سرگرمی از دربار سلطنتی بریتانیا لقب «سر» گرفت.
مینوگ به عنوان یک هنرپیشهٔ میهمان در فصل پایانی مجموعهٔ کمدی کت و کیم بازی کرد که در آن، او از نقش پیشینش به عنوان شارلین در همسایهها در طی یک قسمت عروسی یاد کرد. این فصل، پرامتیازترین برنامهٔ سال بنگاه پخش استرالیا بود.
در قدیم معمولاً لباس قومی و ملی هر منطقهای در ایران متفاوت بود. بهخصوص هر قبیله و ایل ممکن بود نوع کلاهی که بر سر میگذاشتند متفاوت باشد و در نوروز لباس قومی معمول بودهاست در بیشتر مناطق ایران یک شنل به شکل عبا مردها بر دوش میانداختهاند امروزه رئیسجمهور افغانستان از این شنل برای اعیاد رسمی استفاده میکند. از دوره رضا شاه پوششهای متفاوت قومی که بعضاً نشانههایی از تفاخر همراه داشت برچیده شد و لباس سراسری ایران استاندارد کت و شلوار و کلاه فرنگی رسمیت یافت.
رادیوسیتی یکی از پربینندهترین سینماهای تهران بود که از اواخر دههٔ ۳۰ فیلمهای روشنفکرانه اکران میکرد. بیشتر فیلمهای اکرانشده در آن آمریکایی بودند. این سینما، محلی برای اجتماع طبقات مرفه جامعه و قرار گذاشتن دختران و پسران بود که با لباسهای رسمی و کت و شلوار، کراوات و کلاه شاپو در آن جمع میشدند. گاهی بلیت آن در بازار سیاه به دو برابر قیمت فروخته میشد و به دلیل ازدحام جمعیت، گاهی پلیس نیز دخالت میکرد و مردم را پراکندهمیساخت. سانس ۱۱ صبح روزهای جمعه این سینما بسیار شلوغ بود و جوانان تهرانی با لباسهای مد روز و شیک برای دیدن فیلم در جلوی آن صف میکشیدند.
در حالی که بیتها در دهه ۵۰ هم به اجتماع در بار میپرداخت، در سالهای پس از جنگ جهانی دوم، همجنسگرایان بیشتر و بیشتر به آن رفت و آمد داشتند. آلن گینزبرگ، شاعر بیت و همجنسگرا، گربه سیاه را به عنوان "بهترین کافه بار همجنسگریان در آمریکا توصیف کرد. کاملاً آزاد، کولی، سانفرانسیسکو بود … و هر کسی به آنجا رفته بود، دگرجنسگراها و همجنسگرا.... همه همجنسگراها فریاد میزدند ملکههای میآیند، انواع کت و شلوار فلانل خاکستری دگرجنسگراها، پیراهنهای بند مردانه. همه شاعران به آنجا رفت و آمد داشتند. " در سال ۱۹۵۱، این کافه بار در لیست گروه کنترل نظم و انضباطی نیروهای دولتی قرار داده شد سازمانی که ورود مأموران نظامی به آن ممنوع بود.
مردیت ویکرز، متفاوتترین شخصیتی است که تاکنون در نقش آن بازی کردهام. وی کت و شلوار میپوشد و ادارهکننده این پروژه است. در ابتدا یک شخصیت بسیار خشک است که تنها به پول اعتقاد دارد اما تنها در اواخر فیلم، شخصیت واقعی خودش را نشان میدهد
مجموعه تلویزیونی بعدی مور شامل ایفای نقش اصلی در نقش «سیلکی» هریس برای ABC/Warner Bros. 1959-1960 Western The Alaskans، با بازیگرانی چون Dorothy Provine در نقش راکی، Jeff York در نقش Reno و Ray Danton در نقش Nifty بود. این برنامه برای یک فصل از ۳۷ قسمت یک ساعته در یکشنبه شب اجرا شد. اگرچه در اسکاگوی، آلاسکا، با تمرکز بر راش طلای کلوندایک در حدود سال ۱۸۹۶ اتفاق میافتد، این سریال در استودیوی داغ برادران وارنر در هالیوود با لباسهای کت و کلاه خز فیلمبرداری شد. مور متوجه شد که این کار بسیار سنگین است و رابطه خارج از دوربین او با Provine مسائل را پیچیدهتر میکند. مور بعداً از این تجربه به عنوان «وحشتناکترین سریال تلویزیونی» خود یاد کرد.