چله گیر. [ چ ِل ْ ل َ / ل ِ ] ( نف مرکب ) گیرنده چله. || ( اِ مرکب ) زه گیر، و آن انگشتانه ای است از پوست که تیراندازان انگشت نر ( ابهام ) در آن کنند. ( یادداشت بخط مؤلف ). ختیعة. ( یادداشت به خط مؤلف ).
فرهنگ فارسی
( صفت اسم ) انگشتانه ای از پوست که تیر اندازان انگشت ابهام در آن کنند زهگیر.
جمله سازی با چله گیر
خویشتن را ازین و آن باز آر پس همی گیر چله در بازار
به قدی چون کمان در چله دایم بنای گوشه گیری کرده قایم