پیل دندان. [ دَ ] ( ص مرکب ) که دندانی چون پیل دارد. دارای دندانی طویل و بزرگ چون دندان فیل. || ( اِ مرکب ) دندان فیل. عاج: سرو ترگ گفتی که سندان شده ست برو ساعدش پیل دندان شده ست.فردوسی. پیل دندان. [ دَ ] ( اِخ ) لقبی است مبارزی راکه گوش نام داشته است. رجوع به گوش پیل دندان شود.
فرهنگ فارسی
۱- ( صفت ) آنکه دندانی مانند پیل دارد دارای دندانی طویل و بزرگ چون دندان فیل. ۲-( اسم ) دندان فیل عاج پیلسته: سرو ترگ گفتی که سندان شدست برو ساعدش پیل دندان شدست. ( شا. لغ. ) لقبی است مبارزی را که گوش نام داشته است
جمله سازی با پیل دندان
سوی پیل دندان رسید آگهی که ماچین و چین زآتبین شد تهی
ز بیم زخم گرز زورمندان چو ببران پیل را می ریخت دندان
که کوش آن کجا شد سوی باختر نبد پیل دندان، که بودش پسر
به دریا همی راه دانیم و بس کجا پیل دندان نشانده ست کس
گر پیل دمان را ز رمح خرطوم ور شیر ژیان را ز تیغ دندان