پی اوردن

لغت نامه دهخدا

( پی آوردن ) پی آوردن. [ پ َ وَ دَ ] ( مص مرکب ) دنبال کردن نشان پای. برداشتن ایز: زکریا به آن درخت درشد، ایشان پی همی آوردند چون به آنجا رسیدند،گفتند ندانیم اکنون کجا شد. ( ترجمه طبری بلعمی ).

فرهنگ معین

( پی آوردن ) ( ~. وَ دَ ) (مص ل. ) تاب آوردن، طاقت داشتن.

فرهنگ فارسی

( پی آوردن ) ( مصدر )تاب آوردن طاقت داشتن.
دنبال کردن نشان پای برداشتن ایز

جمله سازی با پی اوردن

پس از کودتای رضاشاه در سال ۱۲۹۹، وی کار دولتی را رها کرد، زمین‌های خود را فروخت و به تجارت خصوصی مشغول شد، و شرکت دیبا و بیات را تأسیس کرد. نام این شرکت بعداً به ابوالحسن دیبا و شرکت تغییر یافت. او نوآور و آینده نگر بود و همیشه در پی آوردن مدرنیته به ایران بود. در این تلاش، فعالیت‌های زیر قابل ذکر است:
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
طی کشیدن یعنی چه؟
طی کشیدن یعنی چه؟
مغیلان یعنی چه؟
مغیلان یعنی چه؟
فال امروز
فال امروز