همایون پیکر

لغت نامه دهخدا

همایون پیکر. [ هَُ یوم ْ پ َ / پ ِ ک َ ] ( ص مرکب ) دارای پیکر زیبا و باشکوه. خوش اندام:
همایون پیکری نغز و خردمند
فرستاده به من دارای دربند.نظامی.

فرهنگ فارسی

دارای پیکر زیبا و با شکوه خوش اندام

جمله سازی با همایون پیکر

همایون پیکری از عالم نور به باغ خلد کرده غارت حور
همایون پیکری تاووس تمثال بسی باز سپید او را به دنبال
همایون پیکری نغز و خردمند فرستاده به من دارای در بند
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال آرزو فال آرزو فال احساس فال احساس فال پی ام سی فال پی ام سی فال مارگاریتا فال مارگاریتا