لغت نامه دهخدا همایون پیکر. [ هَُ یوم ْ پ َ / پ ِ ک َ ] ( ص مرکب ) دارای پیکر زیبا و باشکوه. خوش اندام: همایون پیکری نغز و خردمندفرستاده به من دارای دربند.نظامی.
جمله سازی با همایون پیکر همایون پیکری از عالم نور به باغ خلد کرده غارت حور همایون پیکری تاووس تمثال بسی باز سپید او را به دنبال همایون پیکری نغز و خردمند فرستاده به من دارای در بند