ننگ و نکبت

لغت نامه دهخدا

ننگ و نکبت. [ ن َ گ ُ ن ِ ب َ ] ( ترکیب عطفی، ص مرکب ) در تداول، بدپک وپوز.

فرهنگ فارسی

در تداول: بد پک و پوز.

جمله سازی با ننگ و نکبت

مردم به من مى گويند كسب و كارمايه سر شكستگى است ولى من مى گويم ننگ و عار،دلت در درخواست (بر اثر كار نكردن ) مى باشد.(1139)

آية الله اشرفى اصفهانى با شهادت به آرزوى ديرين خود رسيد، اما ننگ و نفرين ابدى و عذاب الهى دامنگير منافقان گشت.

گر تو ما را دوست داری بگذر از جام شراب کین خطا قصاب ننگ و نام ما را می‌برد
بست جهدش طرق ننگ و در نام گشود ملک را دوره اش از هرجهتی نام فزود
میان عشق و ننگ و نام، الفت درنمی‌گیرد به ترک سر، کله را آشنایی سر نمی‌گیرد
چون سنایی را به عالم نام فخر از عشق تست ننگ و عار از وصلت او می چه داری ای پسر