نعمت دهنده

لغت نامه دهخدا

نعمت دهنده. [ ن ِ م َ دِ / دَ هََ دَ / دِ ] ( نف مرکب ) مولی.مُرَبِّب. ( منتهی الارب ). نعمت ده. مقابل نعمت خواره.

فرهنگ فارسی

مولی. مربب. نعمت ده. مقابل نعمت خواره.

جمله سازی با نعمت دهنده

براى اين اسم مبارك هم سه معنى گفته اند، واول كثير الخير و دائم النفع، يعنى خير او بسيار و نفع رساندن او دائم و گرفتن نفع ازاو آسانست، دوم به معناى جواد يعنى بسيار بخشش كننده و نعمت دهنده، سوم به معناىعزيز يعنى ارجمند و عالى مقدار است.
ضرورت برنامه ريزى قبل از دست زدن به هر كار، و اهميت ويژه آن امرى عقلانى است؛ وروشن است كه اقدام به هر كار، بدون بررسى جوانب مختلف و برنامه ريزى براى آن،نشان دهنده نقصان عقل و يا عدم بهره گيرى صحيح و مناسب از اين نعمت بزرگ الهى است.