معد که
فرهنگ فارسی
جمله سازی با معد که
آید زجام معد لتش بره شیر گیر گردد به یمن تربیتش پشه پیلتن
مگرکه بهره رسید آب و خاک را زکفش که آب مسکن دُرّ گشت و خاک معدن زر
اختری رخشنده از برج نزار بن معد گوهری تابنده از درج قصی بن کلاب
آرى او را معرفت شهودى اصل است كه معرفت فكرى اگر مقدمه و معد معرفت شهودى و ذوققرار گيرد زيباست و گرنه همان حجاب اكبر موجب انحرافاتى مى شود. لذا چون حقايقصحف نوريه اش از آن قلب شهوديش نازل شده است بعنوان دفاتر گوهر معانى وگنجينه هاى گنج آسمانى است و همه معدن چيان گوهر نفس را به استخراج اين معادنآسمانى دعوت مى نمايد و گويد:
7-يعنى علت معد و زمينه ساز فاعل حقيقى است، نهفاعل حقيقى و ايجادى.
در زوایای حریم حرم معد لتت شده طاوس ملایک به حمایت چو حمام